چو دست روس مدد نمود/
برادری خلق سُوِت (سویت) استوار شد/
ستارهٔ حیات ما شراره شد/
گذشتههای پرافتخار ما/
به جلوه آمدند و در دیار ما، دیار ما/
مستقل دولت تاجیکان برقرار شد...(لاهوتی)
«فراخوان لنین، دوباره از نو زنده می شود:
به صف، پرولتر، برای آخرین جنگ تن به تن!
بردگان، زانوهای خمیده تان را راست کنید!
ارتش پرولتر، به خط، به پیش!
زنده باد انقلاب، شادکام و سریع! » (ماياکوفسکی)
شاعری که اینچنین عشق را نفی می کند و عزم جزم کرده است برای مبارزه نهایی
و این را دارد برای دیگران موعظه می کند دیگر نباید سر از رادیو تلویزبون پهلوی
در بیاورد و پس از جابجایی قدرت هم در همان دستگاه رزق و روزی خود بجوید.