
تظاهرات، جو جونز 1935
این سال پنجم است
من در سراسر آمریکا راهپیمایی کرده ام:
از شهر خارج شدم و
به حرکت ادامه دادم
کارخانه ها زنگ زده و خاموشند،
دشت ها خشکند و متروک،
حراجهای اجباری متوقف شده اند
اینجا دیگر اخراجی نیست
کشاورزان محکم
صف های نان مانند کرم هایی که همیشه درحال دراز شدن اند
می خورند از شکم شهرها.
مغز من کند است
و به آرامی دارم یاد میگیرم
که این اشتباه است
و باید درستش کنم.
بیش از این انتظار نداشته باشید
که من خویشتنداری خواهم کرد
در برابر واژگان و قوانینی که مال من نیست.
من اکنون می دانم
که بیش از واژگان
پلیس، مسلسل، چماق،
دادگاه، ارتش، شکنجه،
و واعظین و گاز اشک آور و لینچ ... مانع مایند.
این پنجمین سال است
که من واقعیت آمریکا را دیده ام:
چطور می شود
برادر
جنباندن مردان ساکت در صف نان؟
بله، ما تظاهرات کردیم
تخلیه ها و اخراج ها متوقف شدند
و باید کارهای بیشتری انجام دهیم
کارگران کارخانه در عذابند و رس اشان کشیده میشود با
تسمه نقاله و افزایش سرعت کار
آنها بسیارند، نیرومند و خشمگین
طوفانی
پشت ابرهائی محبوس است
که چشمان آنهاست؛
عبوس است همچون رعد و برقی که،
در برابر شب انباشته میشود.
خیلی بیشتر نمیشود جلوی آنرا گرفت.
سخنان نخ نمای شما و سلاح های بی اثرتان
خورد خواهند شد، و برگردانده خواهند شد
به سوی شما،
با طوفانی از داس های فولادین،
و با چکش های سرخ غرّان میلیون ها نفر به پا خاسته.
- هارلن کریپن 1934
منبع:
https://www.theleftchapter.com/post/the-marcher
Harlen P. Crippen
نویسندۀ سوسیالیست آمریکائی و فعال میدانی جنبش های کارگری و مبارزات دهقانی.
وی بخاطر فعالیتهای میدانی اش در تماس دائم با جنبشهائی دهقانی سوسیالیستی، کارگری و محلات فقیر نشین شهری بود و تجارب گرانبهائی را کسب کرد. در نوشتۀ " گرایشات بحران زا در میان جنبشهای پوپولیستی" که در سال 1943 منتشر کرد به بررسی معتبرترین آنها "جنبش گرینجر"؛ "جنبش گرین بَک"؛ "جنبش دمکراسی برایان"؛ "جنبش پوپولیسم" و "رِپوبلیکانیسم روزولتی" میپردازد.
این نوشته در نوع خود از جمله کمیاب ترین آثار فعالین معاصر آندوره حاوی اطلاعات با ارزشی از این جنبشها میباشد. متاسفانه از زندگی و سایر آثار کریپن تقریبا اطلاعات بیشتری موجود نمیباشد، به احتمال زیاد وی همانند سایرفعالین کمونیست قربانی سیاستهای تعقیب و پاک سازی های ضد کمونیستی دوران سیاه مک کارتی گردیده است.
This is the fifth year
I have marched across America;
get outa town and
keep movin
the factories are rust-scabbed and silent,
prairies are dry and desolate,
stopped the sheriff sale
no evictions here
farmers solid
breadlines eat like ever-lengthening worms
into the guts of the cities.
My brain is slow
and slowly I am learning
that this is wrong
and I must set it right.
Don't expect much longer
that I will be held back
by words and laws that are not mine.
I know now
that more than words are barriers
cops, machine guns, clubs,
courts, armies, tortures,
and priests and tear gas, lynchings ...
This is the fifth year
I have looked in America's face:
how goes it
brother
shifting, silent men in breadlines?
yes we've demonstrated
stopped evictions
we gotta do more
factory workers stretched and wracked with
conveyor belts and speed-up.
Many are they, strong and angry.
Storm
is damned behind the clouds
that are their eyes;
sullen as thunderheads,
banked against the night.
It can't be held back much longer.
Your flimsy words and futile weapons
will be crushed, turned back against
you
by the tempest of steel sickles,
by red thundering hammers of millions up-
raised.
نظر شما