برهم زن «آری کارگرم من/ و فرياد برمیآرم با خشمی مقدّس/ من نه آنم گرده بسپارم به سنگينی بيعاران بيکاره/ نه خونم را به نيش زالوهای به خون ديگران فربه.» Read more about برهم زننظر شما
بازمیگرديم خانه را از نهر تا بحر دوباره میسازيم / دشتها از نهال زيتون و گندم بارمیآريم Read more about بازمیگرديمنظر شما
فردای محتوم "کجاست اينجا آيا ؟ کجاست اين بيابانِ سراسرْ چرکين که کابوسِ هزاران ساله هم به سنگينیِ تصويرِآن نيست؟" Read more about فردای محتومنظر شما
چکمۀ برّاق پاورچين میآيی - امّا جرنگِ چکمههايت از پُشتِ درمیآيد - خبرِ خوفناکِ جای پاهايت را - نسيمی اشکبارآورد - که از جانبِ ثغورِ همسايهها میآمد. Read more about چکمۀ برّاقنظر شما