
اينياتسيو سيلونه(1900-1978)
کودکی اينياتسيو با فقر و تنگدستی همراه بود. او که در سن پانزده سالگی همۀ اعضای خانواده را در زلزله از دست داد، در سال 1921 به حزب کمونيست ايتاليا پيوست و درکنار آن عليه فاشيسم موسولينی مبارزه کرد. ديدگاه و اعتقاد وی بيش از آن که بر مبارزه طبقاتی استوار بوده باشد در دفاع از آزادی شکل گرفته بود و بر آن تأکيد داشت. سفری به اتحادجماهيرشوروی داشت. چندی بعد از آن از حزب کمونيست کناره گيری کرد و از سياستهای شوروی نيز فاصله گرفت. در سال 1930 از ايتاليا به سوئيس گريخت و در خلال جنگ جهانی دوم به وطن بازگشت تا در نهضت ملی زيرزمينی عليه فاشيسم شرکت کند. از ديگر آثار سيلونه میتوان فانتامارا، دانه زیر برف، یک مشت تمشک، رازلوک، و روباه و گلهای کاملیا را برشمرد.
رمان"نان وشراب" از دورهای حکايت میکند که موسولينیِ فاشيست قدرت دولتی را دراختيار دارد. شخصيّت اصلی رمان، يک سوسياليست فراری است که در اوان جوانی تحصيل الهيّات را از سر گذرانده، و اينک برای گرفتار نشدن به دست پليس امنيتی و نيز کسب سلامتی دوبارهاش، که در اثر زندگی طولانی مخفی از دست داده است، مجبور به انتقال مداوم از جايی به جای ديگر میباشد. از خلال همين سفر اجباری است که روستاهای سر راه، وضعيّت فقر و فلاکت روستائيان و باورعميق اينان به اوهام و خرافات؛ و تقديری که آن را ناشی از سزا و کفّارۀ معاصی اهالی میدانند، با طنزی ظريف و گزنده وهدفمند توصيف میگردد. فريب و دغلکاری کليسا در تحميق مردم وهمکاری آن با قدرت حاکمه از يک طرف، و روش فاشيستی دولت در ادارۀ امور کشور؛ قلع و قمع سازمانهای سياسی سوسياليستی و اتحاديههای واقعی کارگری، و تأسيس اتحاديههای فرمايشی کارگری به منظور گسستن وحدت طبقاتی کارگران و تحت کنترل داشتن آنان از طرف ديگر، به روشنی از قلم دقيق و شيوای سيلونه میتراود.
ضمن انتقاد به ارزيابی تلويحی وگذرای نويسنده که درچند کلمه و از زبان اسپينا/دون پادولو(سوسياليست فراری/کشيش مبدل) جاری میشود و آرمان"مهمانان مشرق زمين" در دفاع از آزادی و دگرگونی جامعه را صوری میبيند، چون که عملاً "داستان در باطن همان است که ادامه میيابد..داستان انسان" ؛ و نيزعليرغم پايان تراژيک رمان، امّا توصيف واقعيّتهای اجتماعی و برجسته نمودن تسلط روبنای ايدئولوژيکی و فرهنگی عقبمانده وانقيادی بر تودۀ دهقانان، و نيزتلاش يک مبارز فراری و تک افتاده برای برقراری ارتباط مجدد با رفقای سابق و تجديد سازماندهی مبارزاتی برای مقابله با فاشيسم و نيل به سوسياليسم را بايد محور اصلی طرح و انديشۀ نويسنده در خلق رمان "نان و شراب" دانست.
نظر شما