«دموکراسی»

 

شعر زیر را «آرتور رمبو» شاعر کمونیست فرانسوی در فردای غروب کمون پاریس و روز قبل از طلوع امپریالیسم، که بر قتل و عام کمونارهای پاریس، جا پای خود را محکم کرد، سروده است. بی‌گمان در کنار بودلر، رمبو را نیز شاعری باید دانست که نه فقط روح قرن نوزدهم که در آن می‌زیست، بل‌که روح قرن بیستم و بیست و یکم را در درون اشعارش، حمل کرده است. هگل هنر را دیدن حقیقت می‌دانست و این هنر شاعری چون رمبو است که می‌تواند از پسِ غبار و ... حقیقت را ببیند. در این شعر رمبو، سیاست‌های امپریالیستی که تحت لوای بیرق دموکراسی، رخ می‌دهد را نشانه رفته است. بچشید ویژگی پیامبرگونه‌گی این شعر را و نیز به غایت معاصر بودن آن را؛ برای حمله به افغانستان، عراق، لیبی و سوریه و حمله‌های پیش‌تر و بعدتر.

 

«دموکراسی»

 

به سمت سرزمین تحمّل‌ناشدنی

پرچم به اهتزاز در می‌آید

و کوبش طبل‌ها خاموش می‌شود

با سرزمین زمخت‌مان در پشت سر فریاد می‌کشیم: ...

«در اَبَرشهر، کلبی‌مسلکانه‌ترین فاحشگی را خواهیم پروراند

و هر خیزش متصوری را نابود خواهیم کرد،

پپیش به سوی سرزمین‌های لخت و معطّر،

در رکاب هیولاوارترین استثمار صنعتی یا نظامی می‌رانیم،

با همه چیز بدرود می‌گوییم و دل نمی‌آشوبیم از آن‌که مقصدمان کجاست.

ما سرباز وظیفه‌های خوش‌نیّتی هستیم،

که به وحشیان رام‌نشدنی فلسفه خواهیم آموخت،

به آنان که هیچ از علم و دانش نمی‌دانند

و در حالی‌که لذایذ خودمان تباه شده است.

به دَرَک دنیای پیرامون‌مان

این پیش‌روی واقعی است! به پیش! قدم راست!

 

کاتگوری

نظر شما

CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.
4 + 13 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.