کنسرت میکیس تئودوراکیس در سال 1974، پس از پایان دیکتاتوری نظامی در یونان

"نگاه کن یونان به پا میخیزد و هیولا را با درفشی از خورشید از پا در می آورد"

نوشته

ميکيس تئوداراکيس

کاتگوری

پانوراما

نظر شما

اگر نخوانده اید ...

چکمۀ برّاق

چکمۀ برّاق
پاورچين می‌آيی - امّا جرنگِ چکمه‌هايت‌ ‌از پُشتِ در‌می‌آيد - خبرِ خوفناکِ جای پاهايت را - نسيمی اشکبار‌آورد - که از جانبِ ثغورِ همسايه‌ها می‌آمد.

سهم ما از زندگی

سهم ما از زندگی
اسمش ساموئل بود و سفیدی چشماش همیشه به سرخی میزد. آدم یه جورائی ترس داشت تو چشماش خیره بشه، آخه اگر قراره یکی سیاه پوست باشه خوبه که سفیدی چشماش خیره کننده باشه اما چشمای ساموئل سرخ بود. نمیدونستم که این عادیه یا اینکه زیر فشار بیخوابی و کار سنگین به این روز افتاده بود.

فردای محتوم

فردای محتوم
‏"کجاست اينجا آيا ؟ کجاست اين بيابانِ سراسرْ چرکين که کابوسِ هزاران ساله هم ‏ به سنگينیِ تصويرِ‌آن نيست؟"‏

رمان برادران کارامازوف

رمان برادران کارامازوف
«..رمز و راز وجود انسان نه در زنده ماندن، بلکه در یافتن مفهومی برای زيستن است..»(داستايفسکی)

رمان باباگوريو

رمان باباگوريو
«حقوق جزا را انسان هایی وضع کرده اند که خود هرگز طعم فلاکت و بدبختی را نچشیده‌اند!»

زندگی مارکس

زندگی مارکس
«سرمایه در حالی‌ زاده شد که از فرق سر تا نوک پا و از تمام منافذش، خون و کثافت بیرون می‌زد» (کاپيتال-مارکس)

سقراط مجروح

سقراط مجروح
هرگز نگویید: «طبیعی است»/ تا هیچ چیز، تغییرناپذیر شمرده نشود. (برشت)

نمايشنامۀ "ساس"

نمايشنامۀ "ساس"
ماياکوفسکی با قلمی هجو و طنزآميز در نمايشنامۀ ساس، فرهنگ و ذهنيّت خرده‌بورژوايی را به ريشخند می‌گيرد.

در جستجوی نان

در جستجوی نان
ماکسيم گورگی در رمان جستجوی نان

هشدار

هشدار
یک شناخت نسبتا کامل مارکسیسم، آن چنان که رفیقی به من اطمینان داد، امروزه روز بین بیست تا بیست و پنج هزار مارک طلا خرج بر میدارد.