گئورگی ایوانوویچ سویریدوف
سال پر جوش و خروش 1918 است. حکومت کارگری نوپای شوروی با چالشهای عديدهای روبروست. از جمله مبارزه با باقيماندۀ نظاميان تزاری که در هيئت ارتش سفيد برای بازگرداندن حاکميّت ملاکان و سرمايهداران شکست خوردۀ روس، به هر جنايت و خرابکاری و ترور و ناامنی دست میزنند و به کمک چهارده کشور امپرياليستی که به محاصرۀ اتحادجماهير شوروی روآوردهاند جنگ داخلی خونينی را به کارگران و تودههای زحمتکش و سربازان وفادار به حکومت کارگری تحميل کردهاند. درهمين حال، حکومت شوروی بنا به اصل وظيفه و مسئوليّت انترناسيوناليسم پرولتری خود، يک واحد نظامی برای کمک به ترکستان تحت محاصرۀ بلوک امپرياليستی ارسال مینمايد. دولت امپرياليستی انگليس از طريق دستگاه مخوف جاسوسی خود از اين امر اطلاع میيابد و برای سرکوب و فروپاشی واحد نظامی سُرخ وارد عمل میشود. رمان "يورش دليرانه " مبارزۀ جانانۀ واحد کارگران و سربازان سُرخ و فداکاریها و از خودگذشتگی اين واحد در مصاف با متجاوزان امپرياليستی را بازگو میکند.
نقاشی "سرود پارتيزانها" اثر "ايليا پتروف"
متن کامل رمان "يورش دليرانه"

نظر شما